معنی دهدار عهد قدیم
حل جدول
لغت نامه دهخدا
عهد قدیم. [ع َ دِ ق َ] (اِخ) کتب و اسفار مقدسی که پیش از مسیح نوشته شده است. (از اقرب الموارد). عهد عتیق. رجوع به عهد عتیق شود.
دهدار
دهدار. [دِ] (اِخ) محمودبن محمود. او راست: خلاصهالترجمان، که به سال 1013 هَ.ق. تألیف کرده است. و جواهرالاسرار و جامعالفواید. (از الذریعه).
دهدار. [دِ] (نف مرکب) به معنی دارنده ٔ ده است یعنی سرکرده ٔ اهل مزارع. (آنندراج) (از برهان) (ناظم الاطباء):
وزین ایستادن به درگاه شاه
وزین خواستن سوی دهدار بار.
ناصرخسرو.
|| بزرگ باغبانان را گویند؛ دهدار کوچک، باغبان کوچک را گویند و کنایه از تحقیر و بی رتبگی است. (لغت محلی شوشتر). || (اصطلاح سیاسی) نام کسی است که کارهای یک دهستان را اداره می کند. (لغات فرهنگستان). در تقسیمات کشوری، مقامی بالاتر از دهبان (کدخدا) و پایین تر از بخشدار که وظیفه ٔاو اداره ٔ امور دهستان است. (از یادداشت مؤلف).
فانی دهدار
فانی دهدار. [ی ِ دِ] (اِخ) خواجه محمدبن محمود دهدار. از فضلا و علمای روزگار. رسالات و تصنیفات و شروح متعدده و متکثره دارد. حواشی محققانه نیز بر بعض کتب و خطب نوشته است، از جمله شرح خطبهالبیان و حاشیه ٔ رشحات وحاشیه ٔ نفحات و شرح گلشن راز از اوست. فاضلی درویش نهاد و حکیمی خوش اعتقاد بوده. و این رباعی از اوست:
منظور یقین دو حالت است از اشیاء
هر لحظه وجود دگر و حکم بقا
تجدید وجود از عدم ذاتی ماست
وآن حکم بقا رابطه ٔ فعل خدا.
(از ریاض العارفین چ سنگی ص 228).
فرهنگ معین
(دِ) (ص فا.) کدخدا.
فرهنگ عمید
دارندۀ ده، صاحب ده، کدخدا، سرکرده یا سرپرست مردم ده، کسی که کارهای یک دهستان را اداره کند،
عهد
۱. پیمان، قرارداد، قولو قرار.
۲. روزگار، زمان.
۳. (اسم مصدر) به عهده گرفتن، ضمان.
۴. [قدیمی] فرمان مکتوب پادشاه برای فرمانروایان ولایات، منشور.
۵. [قدیمی] عهدنامه، پیماننامه.
* عهد بستن: (مصدر لازم) پیمان بستن.
* عهد جدید: اسفار مقدسه که بعد از مسیح نوشته شده، انجیل.
* عهد شباب: [قدیمی] روزگار جوانی.
* عهد قدیم: اسفار مقدسه که قبل از مسیح نوشته شده، تورات.
* عهد کردن: (مصدر لازم) شرط کردن، پذیرفتن کاری یا شرطی، پیمان بستن،
فرهنگ فارسی هوشیار
سرکرده یا سرپرست مردم ده
واژه پیشنهادی
فرهنگ فارسی آزاد
عَهْدِ عَهْد، یا «عهد میثاق» دوره قیادت شریعت ابهی به وسیله حضرت عبدالبهاء است به مدت 29 سال از 1892 تا 1921 (مجموعه این سه عهد، عصر رسولی را به مدت 77 سال تشکیل می دهد)،
معادل ابجد
447